همه چی از یه تصمیم یهویی که حاصل اتفاقای کوچولو کوچولو بود شورو شد
من خسته شدم
اره خسته شده بودم از بودن
ازینکه من اونی بودم که بود
و نبودش با بودش فرقی نمیکرد
اولش که اومدم بنویسم کلی حرف داشتم اما میدونی که من دقیقا یهو وسط راهه که خسته میشم
نه که بخوام وایسم نه یهو ساکت میشم
یهو همه به خودشون میان میبینن چند ساعته تارا یه کلمه ام حرف نزده
اره دقیقا یهو ساکت شدم
یهو همه دلخوشیامو جم کردم اوردم ریختم تو دلم و بستمش که برم
نه برا همیشه ها
اتفاقا من همیشه یه ور دلم منتظره
منتظره یه تیکه محبت
یه تیکه مهر
چمیدونم
یکم دوست داشتن
دوست داشته شدن
نه که نداشته باشمش چرا دارم
اما اینکه یاداوری بشه حس بشه قشنگه نیست ؟
شایدم ندارم نمیدونم
این روزا خیلی حرف میزنم فکر میکنم میرم میام همشم با خودمه
تو بیمارستانم که هستم همش فکر میکنم فکر فکر فکر
داره تموم میشه ها سال دیگه این موقع نه این ادما هستن نه این شرایط فقط منم که موندم ینی همینم منم ؟
ینی منم عوض میشم تو این یه سال ؟
داشتم ارزو نیکردم کاش دیگه هیچ اتفاقی نیفته یکم اروم بگذره
مثل این چند روز که کتاب خوندم درس خوندم
باز کتاب خوندم درس خوندم
اون چند تا شیفت اول استرس داشتم برا بیدار شدنش
میدونی من هیچوخ انقدر حرف نمیزدم
اصن هیچوخ هیشکی نفهمید من حرف زدنمه که درده
اگه نه حالت نرمال مرگیم نباشه اصن حرف نمیزنم که
اینجوری یه ریز یه بند مینویسم
طولانی مینویسم یه مرگیم شده
که خودمم نمیدونمشا اگه میدونستم که مینالیدم میگفتم
بهش میگم میام میام میبرمت همونجا که باید
اصن با برف زمستون میام خوبه
سفید چیلیک چیلیک میباره ارومه
سرده
سرده اره منم میدونم از سرما متنفرم
اما تو زیر پل کارگر شمالی وایسا من دنیامو میدم
مال تو
ازینجا تا تو چند تا پاییز راهه ؟
یادته؟
نه تو یادت نمیاد
اصن هیچی یادت نمیمونه
میبینی خودمم فکر نمیکنم به کلمه ها فقط مینویسمشون الان تازه بیشتر تمرکز رو حرکت سریع شست دست راستمه رو کیبورد گوشیم
خستم یکم
فقط یکما
یکم
یه ذره
نباش
من اروم میگیرم