بخش زنان
مسئول بخش کوید مثبت استعلاجی
استف مثبت استعلاجی
چهارتا از نیروها مثبت استعلاجی
بار قبلی که روی این صندلی نشسته بودم بچه بودم
میگم بچه چون میدونستم همه چیز قرار سخت بشه اما نمیفهمیدم
دلم خوش بود
چند تا دلخوشی کوچیک داشتم
شایدم دلگرمی
گذشت
بزرگ شدم
الان میفهمم فقط خودمم
دقت کردی ؟ ننوشتم میدونم نوشتم فهمیدم
فهمیدن با دونستن خیلی فرق داره
ولی باز کلی مهر تو دلم قلمبه شده
دلم میخواد ساکت بمونم حرف نزنم
تاالانم موفق بودم
مثلا به شدت رو مود غر زدن بودم اما چیزی به کسی نگفتم و صبوری کردم
این آخرین بارها داره شروع میشه و من قراره سریع تر از چیزی که فکرشو بکنم وسط وسط میدون باشم
باورم نمیشه زمان انقدر سریع داره میگذره ...
و من باید شروع کنم
هرچقدر مینویسم ذهنم خالی نمیشع ...
- ۱۶ بهمن ۰۰ ، ۱۳:۵۳