تو زندگیت بیشتر ازاین که بگردی مشابه خودت پیداکنی
دنبال کسایی باش که بتونن مکمل تو باشن .
- ۰۷ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۴۷
تو زندگیت بیشتر ازاین که بگردی مشابه خودت پیداکنی
دنبال کسایی باش که بتونن مکمل تو باشن .
گاهی باورهایت رافراموش کنی
دلت بخواهد کسی باشد نگران شود
دلش تنگ شود
بادیدن بعضی چیزها خواندن بعضی نوشته ها شنیدن بعضی آهنگ ها دلش یادت کند
دلش بخواهد نگاهش را فقط نگاهش را بدهد به چشمانت
اول صبح پیاده تورا ببرد لب ساحل مقابل موج ها پیشانیت راببوسد محکم بغلت کند سرت را بگذارد روی سینه اش و تو بین صدای موج و ضربان قلبش بمانی واین حجم از ارامش راباورکنی و یک جابفرستی به ته قلبت...
یکی که تاابد در قلبش بمانی
نفسش به نفست بند باشد
اصلا دلش گره خورده باشد به وجودت...
اما باورها چیزدیگریست.
# موقت
موهایت را که کوتاه کنی همه میفهمند از دخترانه هایت به سختی جداشدی
تغییر وجودت رامیفهمند
میفهمند دل کندی که شده دلیل کوتاهی موهایت
دیگر نه بغضت پنهان میشود نه اشک هایت
انوقت همه حتی کسانی که تورا نمیشناسند همه چیز را میفهمند
موهایت که بلند باشد همه خیال میکنند حالت به اندازه ی بلندی موهایت خوب است
به راحتی میتوانی همه چیز را از بین ببری و هیچکس هم از هیچ چیز باخبر نشود
موهایت که بلند باشد به اندازه ی بلندیش فراموش کردی وابستگی تمام کردی دل بریدی
و اصلا شاید درست شبیه من به اندازه بلندی موهایت نوشته باشی...
گاهی فکرمیکنم پسرها خیلی راحت ترند
چون هروقت که حالشان خوب نیست میتوانند بزنند بیرون خانه
وراه بروند و راه بروند و راه بروند تاخشم درونشان رسوب نکند
همین است که اشک نمیریزند
اما مگر ته یک اتاق میشود خوب شد...
دخترها همینجاست که مجبورند موجود عجیبی باشند
وقتی حق راه رفتن های طولانی هم ندارند.
شما اگه قرارباش یه دوست خوب بیاد پیشتون دقیقا چیکارامیکنید ک حسابی بهش خوش بگذره!؟
مثلا کجاهامیبریدش یاکلا چیکارمیکنید!؟
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم... :)
باهرکس مثل خودش رفتارکردن را به شخصه دوست ندارم...
بایدخودت باشی باید رفتارت مختص خودت باشد مخصوص خوده خودت باید بازتابی ازخودت ،وجودت ،درونت و شخصیتت باشد.
حالا اصلا قرارنیست باهمه هم خوده خوبت باشی .فقط خودت باش خوب یا بدش هم دست خودت.
+ تو اگر آینه میخواهی حاضرم چشم هایم آینه ات باشد...
باید در مدرسه یک فرآیند تبدیل مفردمخاطب ب مفرد غایب یادبدهند
بعد هم بگویند آنقدر فعل ذهب را برای این صیغه ها صرف کن تا باورت شود
بعد هم بعنوان نکته ی تستی یاداوری کنند ک این فرآیند هرچقدر هم از کاتالیزگر وجودت داشته باشد برگشت ناپذیر باقی خواهد ماند.
آمدم دنیایت رادیدم هرچه سعی کردم دلخوشی هایم رادرآن پیداکنم نشد
دنیایت جای دلخوشی هایم نبود
برای دلخوشی هایم زیادی بدون محبت بود
تلخ شدم در دنیایت
اماتاهروقت خواستی ماندم حتی وقتی فراموش شدم
من نگذشتم از دنیایت ازحال بدت
حتی از خودت که شده بودی قسمتی از وجودم...
هردفه ک دلم شکست خودم شیشه خورده هاشو چسبوندم بهم تا دوباره دل داشته باشم
تا نذارم آدما حسمو دلمو غرورمو مهربونیمو خوب بودنمو وانسانیتمو ازم بگیرن
تا اجازه ندم باشکستن دلم منم محکوم کنن ب مثل خودشون بودن
باید خودتو آماده کنی واس از دست دادن همه چی تو چندثانیه
باید یاد بگیری تو زندگیت خودت حالتوخوب کنی خودت اشکاتوپاک کنی خودت بلندشی اینجا از ناجی و قهرمان خبری نیست
باید بزرگ بشی
فقط ی چیزی نذار بزرگ شدنت سادگیتو ازت بگیره
نذار مهربونیات یادت بره
دل نشکن ت مث اونا نباش
خودت باش خودخوبت خودمهربونت خوددوستداشتنیت...