هیچ کجای این سیاره کسی چشم انتظار دختر ساخته ذهن نویسنده نبود
کسی شوق دیدنش را نداشت
اصلا کسی اهمیتی برایش نداشت
کسی هم دلش تنگ نبود
کسی هم نمیخواستش
کسی هم نبود
شاید اینجا سیاره اشتباهیست
شاید مشکل محاسباتی در اعداد کوانتومی اتم به اتم مولکول به مولکول سلول به سلول تنش رخ داده بود
مینویسم شاید چون با اینکه نطمئن هست باز هم وسیله هایش را جمع میکند و سوار اولین اتوبوس ترمینال خالی شهر کوچکش میشود که برود
کجا؟
نمیداند
یعنی میداند
مقصد مسیر است مقصد جاده است
مقصد درونی ترین نقطه عطف بطن چپش است
دقیقا بطن چپ قلبش ...
#عازم
- ۰۵ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۳۹