آرام صدایش میکند چشم هایش را که باز کرد زیر گوشش میگوید جان دلم تمام شد داشتی خواب میدیدی
اشک هایش را پاک میکند میگوید ببین کنارتم
دستش را محکم میگیرد ومیگوید هیچوقت نمیذارم نگرانم بشی که شبش خواب نبودنمو ببینی.
*تهی از محبت
*زخمی شدن یک روح
*دوست داشته نشدن سخت ترین شکنجه ممکن است
*گذشت نوزده سال از دوست داشته نشدن...
*...
*توانایی نوشتن هزااار کاش...
*سکوت...
- ۰ نظر
- ۲۹ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۲۰