ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

دختربودن سخت ترین کارزندگیه

دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۳:۴۳ ب.ظ

دخترهم میتونه مرد باشه  وقتی از دلخوشیاش میگذره و هیچی نمیگه

وقتی زیر نگاهای هرزه جون میده و دم نمیزنه

وقتی میشنوه و سکوت میکنه

وقتی حبس میشه و حرفی نمیزنه

وقتی بااشک میخوابه

وقتی بهش حق هیچی داده نمیشه

وقتی آوارمیشه و ب راهش ادامه میده

وقتی مجبوره دووم بیاره ادامه بده و دم نزنه


میدونی وقتی یه دختراز موهاش خسته بشه ینی چی؟

  • ۹۶/۰۲/۲۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">