ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.
و تو
از
هر آنچه
تاکنون
دیده بودم
زیباتری

بایگانی


"دلم ساده ، دوست داشتن می خواهد"
.
دلم دوست داشتن می خواهد
دلم ساده ، دوست داشتن می خواهد
از آن دوست داشتنها که
اصلا به چشم نمی آید
.
مثل بازی با استخوان روی مچش
دست کشیدن روی رگ های برجسته ی دستش
بازی با موهای پشت گردنش
اتو کردن یقه ی پیراهنش
باز و بسته کردن ساعت دور مچش
ست کردن لباسهایش
هر بار بوکردن اَفتر شیوَش جلوی آینه
توی حمام از شامپوی او استفاده کردن
وقتی خوابست کنارش دراز کشیدن
و زل زدن به صورتش
اصلا اینکه او فیلم ببیند و تو او را دید بزنی
برایش میوه پوست بکنی
آجیل مغز کنی
لوسش کنی
و از وابستگی اش به خودت کیف کنی
یواشکی توی کیفش نامه ی عاشقانه بگذاری
قبل از رفتن
ابروهایش را با دست مرتب کنی
پیشانیش را ببوسی
و پشت پنجره دور شدنش را ببینی
و صبر کنی
تا صدای پایش پشت در بیاید
و خودت را به خواب بزنی
اصلا خودت را به مریضی بزنی
که ببینی
همین دوست داشتنهای ساده که حذف شود
چطور بیتاب میشود
و دلت غش کند
برای عاشقی اش

  • ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۳:۱۸

از جمله توانایی های ما بچه های تجربی اینه وقتی با یک اجنبی بحثمون میشه برای مثال میتونیم بگیم : اصن تومیتونی یه بار بگی ریبولوزبیس فسفات کربوکسیلاز اکسیژناز ک وایسادی با من بحث میکنی!!؟

طرف تابیاد بگه بحث باما کلا یادش میره!!!

واینگونه است ک همه چیز ختم بخیر میشود و خلاص!!



تازه  بماند از نام انواع قارچ و ویروس و باکتری و آغازی چه استفاده ها که میشه!!!  




پاورقی:

+   اجنبی به مجموعه جاندارانی گفته میشود که رشته ای جز تجربی در دبیرستان برگزیده اند !!

+   بدانید و آگاه باشید که آن یک خط اصطلاح تنها نام آنزیم کوچکی است که در فتوسنتز ونیز تنفس نوری دخیل است!!


خطاب ب اجنبیان گرامی :  عمق فاجعه تجربی بودن بخاطرسپردن همچوووون نام های نیکوییست ک مثال کوچکی ازآن را خواندید!!!



دودقیقه همدردی لطفا...!



:)




  • ۰ نظر
  • ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۳۴




تو ازون آدمایی هستی که واس حرف زدن باهات دلم تنگ میشه...

ازونایی ک منو میشناسی.

ک حتی اگ انکار کنم میفهمی.

اگ حالم بدباشه از لحن صدام بفهمی.

منو بلدی...

حتی میتونی پیش بینیم کنی.

یادته بااشکم بغض کردی؟

یادته سعی کردی حالمو خوب کنی؟

یادته بابودنت بهم فهموندی همه آدما بدنیستن؟

من هرچقدم بنویسم اندازه همه این سال هایی ک باهام بزرگ شدی و شکل گرفتن شخصیتمو دیدی نمیشه...

میدونم نمیخوای حالم بد باشه.

 میدونم میخوای خوده دیوونم باشم همونی که همیشه توکلاس مینشست کنارت و کلی میخندید

من از تو بدی ندیدم.

واس من یه دوست واقعی بودی نه بخاطر کادوهای خوشگل و یهوییت که ذوق میکردم ازدیدنشون

بخاطراینکه برعکس خیلیا تلاش کردی منویادبگیری که موفقم شدی.

 خوده خودمو بعنوان یه دوست میخواستی دقیقا با همه بدیام .

از ته دل نگرانم میشی.

تهش تو همون سومالی گوگولی شوگولی پوگولی فوگولی موگولی خودمی!!

همون که دیدن خوشبختیش واسم اجباریه.

شاید هیچوقت باصدای خودم بهت نگفته باشم       ولی     خیلی دوست دارم فائزه

از ته دلم خوشحالم تو دوستمی

همیشه خوب باش...

همیشه خوده مهربونت بمون...

امیدوارم بهترین اتفاقارو تو زندگیت تجربه کنی.

:)





(پست نیومده کپی شد!!   :|

دوست گرام امون بده دو ثانیه بگذره! لااقل بخونش بعد کپی کن)

خداااا کاره خودته این کپی کننده بدون نوبت لطفا  :|




  • ۰ نظر
  • ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۰۵
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰۲ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۳۹

تو را به دلم قول داده ام...

مرا بدقول نکن.





  • ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۵۵

+دیگه نمیای خونم؟

_خونت؟!!

+وبم دیگه...

_همچین ک این راجب وبش حرف میزنه بیل گیتس راجب ماکروسافت حرف نمیزد!




نمیدونی ارزش وبم واس من از ماکروسافت واسه بیل گیتس خیلی خیلی بیشتره...

اینجا یه تیکه از وجودمه      اینو تو  هنوز حس نکردی.


  • ۰ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۹

من   به اونی میگن که حتی اگه کلید و کیف پولشو جا گذاشت  

ساعت و گردنبند و پاپیون موهای بافته شدش یادش نمیره!


و همچنین mp3و  هندزفریش!!

  • ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۲۷

میشود یک کاری کنند من بافتن موهایم یادم برود بعد تو باکلی حوصله بنشینی یادم بدهی چطور موهای یک دختربافته میشود؟


میشود خواندن یادم برود تو همه کتاب های دنیارا برایم بخوانی؟


میشود همه اتفاق های دنیا دیگربرایم تکراری نباشد بعد  تو  دنیاو اتفاق هایش را برایم تعریف کنی؟


اصلا میشود باز به دنیا بیایم و از اولش با من بزرگ شوی؟


میشود اولین صدای موج را باهم بشنویم اولین موجی که روی پاهایم می آید کنار توباشد ؟

اصلامیشود من رابرداری ببری ساحل دریا  قول میدهم هرچقدرهم دور از راه رفتن خسته نشوم!


میشود اولین نت های موسیقی زندگیم را تو  یادم بدهی؟



میشود برای اینکه اسمم یادم بیاید تو  صدایم کنی!؟

  • ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۶



فقط اینو بدون قلب من  لابلای نوشته های تو  با هر نفس تو     و  جایی میان وجود تو میزنه...
  • ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۳۷

خوبی دختر هایی که آرایش نمیکنند این است که وقتی میگویی مهمانی داریم شانه کردن موهایشان یعنی اوج آماده شدنشان...

دخترقصه موهایش راشانه کرد  برخلاف معمول دامن پوشید ونقش عکاس مهمانی را بازی کرد!

 از همه عکس میگرفت اما برای اینک خودش هم در عکس ها باشدجلوی آینه به دوربینش لبخند میزد!!


دخترقصه یواشکی از لبخندهای پدرعکس میگرفت و بودنهایش رامیگذاشت گوشه قلبش...

خوشحال بود از تک دختربابابودن و لبخندهایش را زندگی میکرد...



دخترقصه هیچ چیز جز عشق دخترانه قلبش نداشت بعنوان  کادو برای مبارک شدن تولد پدر ...


اما با همه وجودش خدارابخاطر دادن نقش دختربابا بودن به او درزندگیش  شکر میکند.