ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

شب ها لعنتی ترینند

چون یکهو کلی خاطره آوار میکند سرت 

کلی دلتنگی 

برای کوچک ترین چیزها

میدانی چقدر دلم تنگ شده برای خواندن 

من که میدانم حرف زدن و نوشتنم هیچ اهمیتی برای هیچکس ندارد

من که میدانم 

اینجاهای قصه دیگر نمیتوانم ساکت بمانم

شبهای قصه ی من ، خیلی بی رحمانه همه چیزرا آوار میکند سرم

همه چیز را

و من لحظه هاست دارم سعی میکنم باور کنم و      نمیشود 

...

دستان تو تصمیمم بود 

باید میگرفتم و دور میشدم 



کاش...

...


رقص آهنگ elastic heart از Sia رو عمیق نگاه کنید.



آرامش

همیشه تو زندگیم دنبالش بودم تا تو عمق وجودم بذارمش و بتونم از ته دل بگم آرومم

اون💚

میتونم بگم از وقتی هست همه دلیل من برای ادامه بوده

دخترم ❤

داشتن یه وجود از خودتو معشوقت قشنگه 

تجربه کردن 

دوست دارم خیلی چیزارو ببینم بشنوم لمس کنم و نفس بکشم 

یادگرفتن

مهارت داشتن تو دلخوشیای کوچیک حس خوبی بهم میده

تکراری نبودن 

واس تکرار نشدن نباید ایستاد باید ادامه داد به زندگی و غیرقابل پیش بینی بودن اتفاق ها هیجان انگیزه و میتونه دلیل تلاش بشه تا هرجا که بتونم

دونستن

خوندن کتاب شناختن آدما با زندگیای مختلف پیداکردن ناشناخته ها و پیش رفتن با کنجکاویم

شناختن خودم

پیداکردن دلیل بیشتر واس ادامه دادن این نفس ها و زندگیم با پیدا کردن درونم تفکراتم عقایدم و بطور کلی خود من 

بهتر شدن

واس بهتر شدن همه چی میشه ادامه داد از کوچیک ترینها تا بزرگترینها امکان بهتر شدن همیشه وجود داره

دلیل زندگی بودن 

من خودم هستم تا با بودنم دلیل محکمی برای زندگی باشم... زندگی خودم و زندگی های دیگه

حس رضایت 

باید از خودم راضی باشم پس ادامه میدم تا احساسش کنم 

تاثیر

بودنم باید بتونه تاثیرگذارباشه حتی اندازه ریختن نون جلوی گنجشک ها تو سرما

یا یه لبخند از ته دل رو لب یه نفر

ارزش داشتن

زندگی با همه خوبیا و بدیا و سختیا و بالا و پاییناش ارزش این رو داره که باشم 

مهم نیست قبلش چی بوده یا بعدش چی میشه مهم الانه همین الانه الان

مهم اینه این یک فرصت رو دارم و من بهش اهمیت میدم چون بنظرم ارزششو داره

من میخوام زندگیمو با همه وجودم حس میکنم ...


روح آشفته ام بکارتش را از دست داد
و من حالا آبستن غم خواهم ماند

:"(

فقط میدونم حالم خوب نیست

خیلی داغون تر از همیشه 



:"(

چشم میدوزد به تن برهنه او


سکوت همه وجودش را گرفته 


به هیچ چیز جز او فکر نمیکند


زیبایی خلقت تن اورا در عمق وجودش حس میکند

پلک نمیزند

آرام چشم دوخته به تن او

فقط نگاهش میکند


همه وجودش او شده

پرشده از اویش


صدای نفس هایش لحظه به لحظه ی زندگی او را معنا میبخشید


گرمای آغوشش او را از همه دنیا میرهاند..


#بی پروا

جزو دردناک ترین تجربه هاست 

قشنگ انگار یه خار کردن تو چشمت هی فشارش میشدن


برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۰ دی ۹۶ ، ۱۲:۵۶

حواستان به آدم های آرام زندگیتان باشد 


آدم هایی که از صبح تا شب هزار بار خودخوری میکنند که مبادا با یک حال و احوالپرسی ساده مزاحم کارتان شوند


آدم هایی که وقتی تنهاترین هستند فرق بین ترک کردن و درک کردن را تشخیص میدهند


آدم هایی که دم دستی نیستند

یک روز با شما یک روز با دوست شما و یک روز با ده ها نفر مثل شما باشند 


آدم هایی که شما را برای پر کردن جای خالی نمیخواهند 



بیشترین انتظارشان چند دقیقه وقت خالیست که برایشان کنار بگذاری تا کنارت بنشینند و یادآوری کنند یک نفر هست که به بودنت نیاز دارد 



قدر آدم های آرام زندگیتان را بدانید...




*میدونم منو نمیخونی


:(