ایستادن زمان
دوشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۲۴ ب.ظ
لبم خشک شده بود
دستام یخ زده بود
سردم بود
بی حس شده بودم هیچی حس نمیکردم
دستمو گرفته بودم جلوی نفسام ولی گرم نمیشدم
لبم داشت از سرما میلرزید
چشمم افتاد به چشماش
همه این مدت نگاهشو دوخته بود به من
روبروم وایساد
لبش از دستای یخم سردتر بود
هنوز چشم دوخته بود بهم
انگار اون لحظه یخ زده بود
- ۹۶/۱۱/۰۲