ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

۲۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

میدونید

آدم مهربونا کم پیدا میشن اینایی که حواسشون بهت باشه بفهمنت اینایی که برات کیسه آب گرم درست کنن نبات داغ بدن دستت اینایی که وقتی درد میکشی بغلت میکنن نازت میکنن اینایی که نگاهشون نگرانه وقتی نگات میکنن اما وقتی بهشون میگی دلم میخوادت با جون و دل میشینن وردستت و موهاتو ناز میکنن 

آدم مهربونا کم پیدا میشن مراقب آدم مهربونای زندگیتون باشید 

اینایی که چند ساعت نبودنتون براشون کلی ساعت میگذره اینایی که حواسشون بهتون هست دقیقا همونایی که راحت فراموش میکنید 

  • ۳ نظر
  • ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۵۰

خوش بحال اونایی که از ته دل خوشحالن 

  • ۵ نظر
  • ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۳۶