ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

۲۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

ستون نمیذاره آبادمون آوار بشه 
ما ته تهش تمنای یه قوت قلب داریم که دلمون قرص بشه بهش عین یه ستون 
یکی که همه چیو با اون تصور کنی حتی پایانو .
مث اون شعر سعدی که میگه :

قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم

میگه قیامتم که بشه وسط اون همه شلوغی من چشم میچرخونم تورو ببینم بس که برام عزیزی 
هم قبیله ای های من وقتی یکی براشون خیلی عزیزه وقتی خیلی دوسش دارن وقتی یکی میشه قوت قلبو امید و پشتوپناه زندگیشون بهش میگن ستینم ..
ستین قلبم ..‌.
این یه کلمه نیست معنی همه این جملاته .
بنظرم خوشبختی شاید همینه که ستین کسی باشی یا ستین قلبت باشه کسی ..
تو خوشبختی .

  • ۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۸:۵۲