ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

حول حالنا الی احسن الحال

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۳:۲۰ ب.ظ

بنده واقعا الان دلم میخواد که بشینم پفک بخورم و افعی تهرون ببینم 

آما ...

آما یه کوه لباس زمستونی تو حال ریخته و یه عالم ظرف تو ظرفشویی مونده و وسایل فرداام که جموجور نکردمو 

در نتیجه شیطون گولم زده و نشستم میچرخم تو اینستا و ذوق این سبزه های بهارنارنجو دراگونو تخماشونو میکنمو هی تو ذهنم میگم نه تارا مقاومت کن نخر باید پول سیو کنی 

و تنبلیم بله دقیقا تنبلیم همیشه کمک کرده به این موضوع 

خلاصه 

القصه که امسالم با همه خوبیا و بدیاش داره تموم میشه و من 

راستش خوشحالم از وسطای اردیبهشتش به بعد که یه نجات یافته خوشبخت و گوگولی بودم با اینکه دو تا عمل داشتم امسال و کلی بالا پایین و یه عالمه خاطره خوب 

اینکه امسال واقعا سعی کردم رو خودم کار کنم 

سعی کردم اورتینکمو درس کنم 

سعی کردم رو خودم متمرکز باشمو 

در کل آدم بهتری برای این دنیا باشم راضی ام 

به امید بهترین حال ها 

بهترین تغییر ها

و شادی و آرامش بی نهایت 

  • ۰۲/۱۲/۲۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">