ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

Off

دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۴۰۲، ۰۸:۱۸ ب.ظ

یواشکی به باباش میگه چه خاله مهربونی 

این اولین برخوردم با اولین بیمار خردسال چهار ساله ایه که تو بخشی که برای اولین بار اومدم داشتم 

دوستش داشدم ؟ 

اوهوم گمونم 

اما دلم گرفته 

احساس تنهایی میکنم 

نمیدونم حس میکنم برای کسی مهم نیسدم

شاید هم واقعا نیستم ...

نمیدونم 

دلم توجه میخواد 

گمونم کسی منو بلد نیست 

و اصلا هم علاقه ای نداره یاد بگیره 

دلم یه زندگی صاف و ساده میخواد 

که نگران چیزی نباشم 

یکم دلم گرفته 

خستم 

یکم 

دلم چند روز آف میخواد 

 

  • ۰۲/۰۱/۲۸

نظرات (۴)

  • ستاره برزنونی
  • منم دلم یه سفر ده روزه میخواد بدون دغدغه

    پاسخ:
    بریم ؟ 
  • ستاره برزنونی
  • تعطیلات خرداد خوبه ؟

    پاسخ:
    اوهوم فقط ده روز بهم مرخصی نمیدن باید کمتر بریم 
  • ستاره برزنونی
  • پنجشنبه جمعه که تعطیل میکنیم شنبه یکشنبه و دوشنبه ام تعطیل رسمیه

     

    پاسخ:
    اخه من کارم تو بیمارستانه تعطیلی معنایی نداره 
  • ستاره برزنونی
  • 😥 ای جانم

    پاسخ:
    :) 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">