میخوام فرار کنم و نجنگم با هیچ چیز :(
سردمه
به خیانت فکر میکنم
به ناکافی بودن
به اینکه نمیخوام دیگه قوی باشم
به خوب نبودن
به درد کشیدن
به اون
میخوام یا نمیخوام ؟
مگه مهمه
تهش اونی که آسیب میبینه منم
تهش اونی که وابسته میشه قراره من باشم
تهش اونی که ...
نمیدونم
انگار موضع ضعف شده باشع قلمرو دلم
انگار که سرد نشسته باشم یه گوشه و دلم بخواد تموم شم
نیست بشم
یه جوری که انگار هیچوقت نبودم
دلم میخواد که ...
نمیدونم
حتی نمیدونم چی درسته چی غلط
نمیدونم چی میشه
نمیدونم چی باید بشع
یادمه بی صدا بی حرکت فقط درد نحمل کردم و اشک از گوشه چشمم ریخت
یادمه از ته دلم دلم تنگ شد
کاش برا پی ام اس باشه
کاش مشکل پریود باشه بهم ریختن هورمونا باشه
کاش همه چی تموم ش بالاخره
کاش من بالاخره بتونم اعتماد کنم
کاش وقتی میگن به تخمت بگیر بتونم
کاش تواناییشو داشته باشم
کاش بشع
آی دلم
من که همیشه از ته دلم مایه گذاشتم
قلبم تیر میکشه
یه چیزی رو سینم سنگینی میکنه
یه چیزی رو قلبمه
یه چیزی جلوی نفس کشیدنمو میگیره که حتی نمیدونم چیه
همش رو بدنم کبودی هست
روز به روز دارم ضعیف تر میشم
دلم میخواد گریه کنم
اما نمیتونم
میتونم
انگار نمیخوام
انگار دارم خفش میکنم درونمو
اگه دروغ بگه چی
دروغ میگه
من میدونم که منو نمیخواد
منو دوست نداره
میدونم الکی میگه که من خر بشم
نمیخوام
نمیخوام تو موضع ضعف قرار بگیرم
نمیخوام آسیب پذیر باشم
میخوام فرار کنم
...
- ۰۲/۰۱/۲۷