برای خوردن اون توسریا
يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۲:۱۶ ب.ظ
روزی هزاااار بار قدردان اینم که جدا شدم
هزاااااااران بار بابت اینکه مستقل شدم و کسی نیست برینه تو اعصابم
و اینکه دیگه امکان نداره پاشم بیام اینجا
امکان نداره
دارم همه وسایلمو جم میکنم و گمونم هرگز دیگه برنگردم
احتمالا کل امسال رو یا بیمارستان باشم یا خونه
و دنبال کارای رفتنم هر چی زودتر
واقعا دیگه دلم نمیخواد خودمو مجبور به تحمل کنم
اون حتی ازون فاصله هم همه تلاششو میکنه محدودم کنه
و من اونقدر حساس شدم که اگه کسی سرم داد بزنه حالم بد میشه
تنگی نفس میگیرم
میلرزم
و هی اون لحظه ها برام تکرار میشن
هی جلوی چشممه
واقعا فکر میکنید من کم میارم ؟
نوچ
نمیذارم هیچی جلومو بگیره
هیچی
واقعا نمیذارم هیچی جلوی انتخابامو بگیرع
نمیذارم با حرفاتون با قضاوتاتون با بدرفتاریاتون اعصابمو بهم بریزید
اجازه نمیدم به هیچ بهانه ای
- ۰۲/۰۱/۱۳