با همه وجودم این تنهایی عزیزو تو آغوشم میفشارم
شنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۱۱ ب.ظ
گس وات
من همون دختری بودم که ته کلاس مینشست و کسی حتی اسمشو نمیدونس
تو هیچ عکسی تو اون چهار سال نبودم
و با هیچکدوم از بچه های دانشگاه در ارتباط نبودم
مطلقا هیچکس
سرم تو کار خودم بود
کسیو آدم حساب نمیکردم
و همینطوری تا تهش پیش رفتم
پشیمونم ؟
خیر اصلا به هیچ وجه
برکه میگردم و به زندگیم نگاه میکنم میبینم دو دستی چسبیده بودم به تنهاییم
همه تلاش و دغدغه و جون کندنم برا این بوده تنهایی از پس همه چی بر بیامو الان که نشستم دارم دمنوش سیب پرتقال میخورمو به انجام دادن کارای خونه و درس خوندن فکر میکنم آروم میشم
من میدونم که میتونم هر کاریو که میخوام انجام بدم
راستی ننوشتم که اون روز زنگ زدم بهش گف هر جا لارمه من امضا میکنم تو بری
من همیشه سعی کردم خودم پشت خودمو خالی نکنم
- ۰۱/۱۱/۲۲