ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

مقایسه

سه شنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۱، ۰۶:۴۵ ق.ظ

دیروز موقع پیاده روی یهو برگشت بهم گفت یه چیزی بپرسم بهم راستشو میگی جدی و بدون مسخره بازی 

پرسید من خیلی لوسم 

من بدون فکر گفتم آره 

گفت چرا 

فیلم زندگیم اومد جلوی چشمم 

اینکه چقدر بگایی متحمل شدم 

گفتم چون منتظری یه خوشگل خوشتیپپ پولدار بیاد ببرتت دوبی 

چون رشته ای رو داری میخونی که هیچ علاقه ای نداری بهش 

و هربار بهت میگم برو دنبال علاقت میگی خونواده نمیذاره بااینکه نمیتونن جلوتو بگیرن

حرصمو درمیاره 

ما خیلی باهم فرق داریم 

اون همیشع منتظر یه چیز حاضر آماده بوده 

ولی من بابت تک به تک چیزایی که داشتم جون کندم 

من هیچوخ منتظر کسی ننشستم 

هر چیزی رو خودم با جون کندن به دست آوردم حتی اگه نشده کسیو دیگه جز خودم مقصر ندونستم 

اوم معتقده چون خوشگله خاصه 

من ازش میپرسم چقدر از داشته هاتو خودت با زحمت خودت به دست آوردی 

اون میگه من لطیفم 

پس بقیه موظفن بابت لطیف بودن من باهام خوب و مهربون باشن 

من تمام تلاشمو میکنم قوی باشم 

اعتماد به نفسم بابت توانایی ها و مهارت هام بالا بره 

من حقیقتا تمام تلاشمو میکنم که زندگی خودمو بهتر کنم 

چون هیشکی جز من مسئولیتشو نمیپذیره و منتظر هم نمیمونم

اتفاقا همیشه بابت کارهام جلوی هر کسی که خواست جلومو بگیره واستادم 

نمیگمم همیشه موفق عمل کردم اما پای هر کاری که کردم موندم 

پای خوبو بدش 

و حقیقتا ازین تارا راضیم 

و دیگه بابت گذشته سرزنشش نمیکنم 

 

  • ۰۱/۱۰/۲۰

نظرات (۲)

  • توت‌فرنگی اول بهار
  • ❤️

    پاسخ:
    گلب گمژ برات 
  • حامد احمدی
  • چقدر خوبه انسان به اون درجه از خوشبختی برسه که بر رفتارش مسلط باشه. سکان زندگی ش رو دست ش بگیره. و چقدر این جور آدم ها جذاب ن. و اگر این جور انسان های خود ساخته، علاوه بر اون، مهربان هم باشند، که معلومه هنگام توزیع بخت حسابی سهم داشتن و خوشا به حال خوشبخت ها. و برتر از اونها باز هم آنهایی هستند که علاوه بر اعتماد به نفس و مهربانی، این میزان از راست قامتی و استقلال رو به حساب خودشون نمی‌نویسند و از بخت شکر دارند و از روزگار هم.

    پاسخ:
    عجب 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">