دل عاشق به پیغامی بساز
جمعه, ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۵۱ ق.ظ
یادم نمیاد آخرین باری که از ته دل خندیدم کی بوده
حس میکنم اضافی ام
تو بخش
تو جمع دوستام
تو شهر..
حتی تو خونه ..
این منو سمت انزوای عمیقی میکشونه
تزلزل شدید روحی
جون کندن های شدید
ناامیدیم از همه چی
مود پایینم
من فقط خوب پنهانش میکنم ..
بی آسمانی ..
آخ این سنگینی بغض لعنتی
این درهم شکستگی مزمن افکارم
دلم نمیخواد باشم
بارها آرزو کردم کاش اون تیر لعنتی که به سینم خورد اونقدری جون داشت که میخورد وسط قلبم
کاش تموم میشد همه چی
کاش بلد بودم برا همیشه کوچ کنم
تلخی مزمن
- ۰۱/۰۹/۲۵