شاید من کاشته شده ام که احساس له شدگی میکنم
امروز شاهد ضجه های مادر پسر ۲۲ ساله ای بودم که تشخیص کنسر مالتیپل میلوما دچار ارست قلبی شد
هزار بار تو ذهنم از خودم پرسیدم اینجا چیکار میکنی
CPR سنگین سه ساعته ای که هیچ تاثیری نداشت
من قلبم رو از دست دادم
عشق وجود ندارد
عدالت وجود ندارد
دوست داشتن وجود ندارد
حس وجود ندارد
مثل خیلی چیزهای دیگری که میخواهم بنویسم وجود ندارد و نمیتوانم
نمیدانم .
بعضی اتفاق ها شاید بایدی هستند
شاید توجیهی
شاید شاید شاید
اصلا این همه جان کندن که چه
پسرک بیچاره
مادرش فریاد میزد با تمام وجود نفس کشیدنش را میخواهد
بقیه اما میگفتند نفس با زجر ؟
او اما قانع نمیشد
آغوشش آخرین آغوشش
آخ که بغض لعنتی خفه ام کرد
آخ که کاش هزار تا کاش را میشد واقعی کرد
تلخ است نه ؟
میبینی
من در همین حجمه از تلخی دستوپا میزنم
در همین حجمه از بی معنایی
در آن واحد از دست دادن
اینکه جلوی چشمت همه هست وجود یک ادم زنده نیست میشود در واقع مرگ را او که زنده است به تجربه مینشیند نه او که تمام میشود ..
- ۰۱/۰۹/۲۴