دوره باطل؟
من لبامو محکم میذارم رو لبای تو
و بال درمیارم و بغلت میکنم و میچرخیم و میچرخیم و شبیه قاصدک تو آسمون یکی میشیم
و من سرمو میذارم رو سینه تو و نفس نفس میزنم و تو با دستت قلب منو از کنار سینم درمیاری و من از خواب بیدار میشم و تو کنارم تو گرگ و میش دم صبح بدن برهنمو با سر انگشتات نوازش میکنی و من سردمه
سردمه اما بدن تو گرمه مثل نفسات مثل دستات
مثل حوله ای که افتاده رو بدنم
من سرم درد میکنه
گیجم
نمیدونم چمه چی شده
نگرانم
ولی تو گفتی هر چی بشه هستی
من میترسیدم
هرجای دیگه ام بودم میترسیدم
تو هم آغوشمی مگه نه؟
اره تو هم آغوش خود منی ...
مال من
مال خود من
الان که نمیدونم کجای زمینم
کجای تاریخم
و کجای زمان
اونقدر گیج که تکلممو از دست بدمو نتونم حرکت کنم
تنها جاییم ازم که فلج نشده نورونای مغزمن که انقدر کار میکنن که همه وقایع با سرعت فراصوت تکرار میشه
همش دارم حالت تهوع آبستن بودن یه سری اتفاق ناشناخته رو تحمل میکنم
من نمیدونم کیم چیم اینجا چیکار میکنم
هیچی بخاطر نمیارم
هیچی
انگار که تو یه میکسر بچرخوننم
چرا نفس کشیدن یادم نمیره ؟
- ۰۱/۰۵/۳۱