یه آرومِ یواش
من عاشق چیزای قدیمیم
دوست دارم چشمامو ببندمو غرق بشم تو سالهای قبل
دوست دارم همه چیزام همونقدر ساده و دوست داشتنی و آروم باشه
چیه این زندگی صنعتی پیچیده بدو بدو رو دور تند
چیه همش بدو و نرس
دوست دارم یه خونه کوچولو ساده داشته باشم
که توش بوی غذای آروم بیاد
همه جا ساکت باشه
بعد دوش گرفتن یه پیرهن نرم ازینا که گل ریز دارن بپوشم و دراز بکشم زیر آفتاب و دغدغه هیچیو اون چند ثانیه نداشته باشم
ازینا که بیای سرتو بذاری کنار سرم برگردم سمتت موچولو بشم زیر گردنت
اصن ازینا که عصراش آبدوخیار بخوریم وقتی پنجره بازه و نسیم خنک میاد و غروبو اون گوشه خونه میبینیم
من واقعا دلم میخواد زندگیم همینقدر آروم باشه همینقدر ساده
نه میخوام اتفاقای بزرگ بیفته نه میخوام جاهای بزرگ بریم
نه میخوام چیز بزرگی به دست بیارم
الان بیشتر از همه این چیزای بزرگ من آرامش احتیاج دارم
ازین آراممشا که شبیه بچگی تو خونه مادربزرگه
شبیه ظهراش که همه خوابنو سروصدا نیست
دلم آش میخواد
میوه
یه عالمه اتفاق کوچولوی خوسگل شبیه ظرفای گل سرخی
و خب دوستداشتنیه دیگه
من دوستش دارم آروم بودن یه زندگی اینطوریو
- ۰۱/۰۴/۳۱