ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

تو نمیدونی من چقدر دلم تنگ شده بغلت کنم 

نمیدونی چقدر دوس دارم لپاتو فشار بدم 

همونجوری که همیشه مینشستم تو ماشین فشارت میدادم 

نمیدونی چقدر بیشتر تر دلم میخواد وقتی بغلم خوابت میبره ته ریشتو موهاتو ابروهاتو مژه هاتو ناز کنم

حتی نمیدونی چقدر دلم برای شنیدن صدای نفسات موقعی که داریم غروبو نگاه میکنیم تنگ شده 

اصن میدونی چند روزه من غروبو ندیدم 

میدونی چند روزه حتی بیرون نرفتم 

بدون تو زندگی اون مزه ای که باید نداره 

حالا اشکال نداره 

من همچنان منتظرم پیام بدی بپوش بیا پایین من تو بلوارتونم 

و من ذوق کنم ته دلم قند آب بشه 

نمیدونم تو جواب کدوم کار خوبم بودی پلی خب من از ته ته ته دلم دوستت دارم 

  • ۰۱/۰۴/۲۷
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.