ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

ارتش یک نفره

شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۰۷ ب.ظ

اون لحظه دراز کشیدن بعد ۱۲ ساعت شیفت لانگ 

کلی کار ریزو درست مونده که انجام بدم 

راستی اون بی خبری واقعا معجزه میکنه 

بااینکه روز به روز اوضاع همه چی داره تخمی تر میشه اما من دارم رو چیزایی تمرکز میکنم که دست خودمه 

این ارتباط نداشتن با هیچکس و ایزوله بودن همیشه جواب داده 

من واقعا تنهایی عملکرد بهتری دارم 

واقعا ازون آدمهام که باید خودم باشم تا بتونم از پس کارها بربیام 

ازون تک نفره پیشرو ها 

 

 

  • ۰۱/۰۳/۲۱
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.