ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

تنگ

پنجشنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۰ ب.ظ

دو ساعت دیگه تو بغل یارشه ...

غصم گرفت راستش 

میدونی همون که میگه بو کردن گردن کسی که دوس داری از بوسیدنشم لذتبخش تره 

راس میگه من دلم تنگ شده گردنتو عمیییییق نفس بکشم بعدم لپمو بچسبونم به ته ریشت 

 

خیلی دلم تنگ شده 

 

دلم تنگ شده کمرمو دست بکشی موهامو ناز کنی 

اصن خیلی دلم تنگ شده صدای نفس کشیدنتو کنار گوشم بشنوم 

دلم برا بغل کردنت اندازه یه عالم تنگه 

 

  • ۰۱/۰۳/۰۵
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.