آخرین روز اولین ماه بیستوچهارسالگی
این مدت ؟
خیلی سخت گذشت
هرچقدر که داره میگذره انگار همه چیز جدی تر و جدی تر و عجیب تر میشه
من ؟ دارم تمام تلاشم رو میکنم به دلخوشی ها و دلگرمی های کوچیک آینده فکر کنم
صبور تر بشم
صبورتر و با ظرفیت بیشتر
دارم تمام تلاشمو میکنم دیرتر عصبانی بشم
کمتر اهمیت بدم
الان اون قسمت از زندگیمم که دلم میخواد با خودم وقت بگذرونم
با خودم قدم بزنم
ساعتها صحبت نکنم
جدا باشم از جمع
اون قسمت که فقط خودمم با خودم
راستی من از سه تا چیز خوشم اومد و خب یه جورایی عاشقشون بودم تا اینکه دقیقا لحظه ای که تصمیم گرفتم بگیرمشون متوجه شدم باید کلی پول بذارم روش و کتاب بگیرم
هیچی تو این مملکت سر جاش نیست درسته
ولی خب اشکال نداره تحمل میکنم
یه روز همه خوشحالی جات کوچولوی زندگیمو بدون چک کردن موجودیم سفارش میدم و ذوق میکنم
مثل انتخاب رنگ لباسی که قراره تو هر شیفت بپوشم :)
- ۰۱/۰۲/۳۱