ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

و الان ۲۰ ساعته که هیچی نخوردم و اشتهای هیچی ندارم

سه شنبه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۱، ۰۲:۱۳ ب.ظ

چرا همه چی تموم نمیشه ؟ 

من دارم مچاله میشم :( 

من واقعا دیگه نمیکشم 

واقعا دلم میخواد بزنم زیر گریه 

واقعا دارم منفجر میشم 

واقعا دارم خفه میشم 

واقعا دارم نمیتونم 

و احساس خفگی تخمی ای تو گلوم دارم 

وای اعصابم هیچوقت انقدر خورد نبوده و هیچوقت انقدر سعی نکردم خودمو کنترل کنم 

نمیخوام 

دلم داره میپوکه 

  • ۰۱/۰۱/۱۶
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.