ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

جاست دو ایت !

شنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۱، ۱۱:۳۶ ب.ظ

اولین خر بازی ۱۴۰۱ done!

بله

تارای درونم گفت خر شو و شدم 

واقعا دیگه چیزی برام مهم نیست 

به هیچی آینده فکر نمیکنم 

نمیدونمم چرا 

بااینکه به شدت تو موقعیت های مختلف دلم میخواد و مجبورم میکنه با برنامه پیش برم یا مثلا خر بازی در نیارم 

ولی من تو این برهه از زندگیم هیچی برام مهم نیست 

رو هیچی حساب نمیکنم 

جاست دو ایت انگار که هیچ فردایی وجود نداره ! 

نمیدونم چطور و چیو باید کنترل کنم 

ولی خب 

:) 

حالم خوبه 

بعد از مدتها حالم خوبه 

و این اگر فقط برای چند ساعت هم باشه من راضیم 

 

  • ۰۱/۰۱/۰۶
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.