ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

کمی بخوانید از دلبرکم

شنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۰:۴۲ ب.ظ

حول حالنا به رهایی 

حول حالنا به آرامش 

حول حالنا به دوری از غم 

داشتم فکر میکردم اصن حول حالنا به فراموشی 

به فراموشی سختیا 

اینجای زندگیم که وایسادم تو خنثی ترین حالت ممکنمم 

ینی مثلا نه دیگه غمگین میشم نه خوشحال 

نه برام مهمه کی چی فکر میکنه 

کی هس کی نیس 

کی چی میگه کی چی نمیگه 

:)

تارای قشنگم من بخاطر همه سختیایی که کشیدی و لحظه هایی که سخت نفس کشیدی اما ادامه دادی ازت ممنونم 

و متاسفم که هر چی میگذره مجبوری بیشتر با این حقیقت روبرو بشی که شرایط و جامعه و بشریت چیز تخمی ایه 

خلاصه که دلبر مرسی بابت همه لحظه هایی که از خودت مایه گذاشتی تا بهشون بفهمونی باید آدم باشنو نشد 

به هر حال تو تلاشتو کردی عزیزدلم 

مرسی بابت بودنات 

مرسی که با همه زخم هات با همه دردات سعی کردی از پس بقیه ام بربیای 

من ازت ممنونم که تحمل کردی طاقت آوردی 

به هر حال یه جاهایی یه لحظه هایی کارایی که باید میکردیو کردی 

عزیزم من همه جوره پشتتم 

هیچوقتم تنهات نمیذارم 

نمیذارمم کسی اذیتت کنه 

ولی توام قول بده این بگایی هارو رها کنی 

دیگه شد دیگه ولش کن رها کن سبک ادامه بدیم 

بریم تو دل خریت های بعدی 

مشتی من خیلی میخوامتا 

حقیقتا خیلی باحالی حالا درسته گاهی خیلی ساکت میشی گاهی خیلی تنبل میشی و گشادبازیو به ارگاسم داستان میرسونی 

ولی خب دیگه اونم کم کم جموجور میکنیم 

مرسی سمای خالص دورتو کم کردی نمیدونی الان چه آرامش محضیو دادی دستم 

ببین من همیشه بهت میگفتم نباش حالت خوب میشه مقاومت نشون میدادی 

اره دیگه دختر قصه من 

من دوستت دارم 

و جا داره الان اعلام کنم که مخاطب همه عاشقانه های وبلاگم تو بودی 

مرسی بابت همه این ۲۳ سالو یازده ماهو خورده ای که ور دل من بودی و باهام کنار اومدی و پشتم بودیو این صبتا 

خیلی دمت گرم 

چاکر دادا 

  • ۰۰/۱۲/۲۸
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.