ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

بهم ریختگی

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۵۰ ق.ظ

این چند ماه برام مثل تبعیده

تحمل شرایطی که دوسش ندارم 

تحمل آدمایی که دوسشون ندارم 

آه 

کلی حرف تو دلم مونده که کسی نمیخواد بشنوه 

ینی میدونی 

همیشه اونی که یهو شمارش رو گوشی دوستاش میفتاد و بهشون میگف دلم برا صدات تنگ شده من بودم 

داشتم نوشته های اسفند های پنج سال پیش تا حالا رو میخوندم 

میدیدم انگار من از یه جایی به بعد فریز شدم

منجمد موندم 

انگار همونم ، ولی خب عوضم شدم 

نمیدونم این بهتره یا بدتر 

اما من دوستت دارم 

خیلی زیاد 

مثلا اندازه همه کارایی که باهم نکردیم 

اندازه همه جاهایی که باهم نرفتیم 

 

مثلا ...

نمیدونم 

این روزا حتی زیاد نمینویسم ازون چیزی که باید 

شاید چون دارم همه تلاشمو میکنم بخاطر نیارم ولی موفق نیستم 

چون یادم میای 

چون درست وسط همه چی میرسم به تو 

من تابو بودم نه؟ 

از داشتنم خجالت میکشیدی؟ 

اصن دیگه مهم نیست ..

میبینی چطور بهم ریختم ؟ 

 

  • ۰۰/۱۲/۰۹
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.