۲۳ دسامبر ۲۰۱۹ ساعت ۱:۰۶ بامداد نوشته ای که هیچوقت خوانده نشد
يكشنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۰، ۱۲:۲۸ ب.ظ
چقدر زمان چیز عجیبیه
نمیدونم
قبلنا حس جا موندن داشتم
الان ناامیدی
کاملا میدونم نباید اجازه بدم ناامیدی رخنه کنه تو وجودم
و میدونم باید آسوده خاطر تر پیش برم
اما انگار یه چیزی تو دلم سنگینی میکنه
انگار به سمت انزوا و سکوت سوق میده
انگار قرار نیست چیزی بهتر بشه
کاش میتونستم یه قسمت هایی از حافظمو شبا خالی کنم بریزم دور
کاش میشد یه مدت رفت یه جای دور
این تنهایی داره تو عمق وجود من ، سخت ریشه میدوونه
خستم
خیلی خسته
خسته تر از توضیح
خسته تر از نوشتن
حتی خسته تر از فکر کردن
دیگه از همه چیز
- ۰۰/۱۲/۰۸