فقط چند ماه
یه لحظه هایی هست یهو دلتنگ میشم
مث سگ دلتنگ یه حسوحالایی میشم که دلم میخواد متلاشی بشم برگردم به اون زمان دوباره اجزای بدنم بهم بچسبه و یه دور دیگه اون لحظه هارو زندگی کنم
این مدت اونقدر اتفاق عجیب غریب افتاد اونقدر بالاپایین شدم که حس بعد از چلنجر سوار شدن تو شهر بازی دارم ناخودآگاه دستم قفل این آهنای صندلی شده بود و انقدر درد داشتم که نمیتونستم حسش کنم
اینجوری شدم که دیگه نمیتونم باور کنم خیلی سختمه
بعد اینجوریم که دلم میخواد گوشیمو بردارم یه شماره الکی بزنم و ساعتها حرف بزنم در حالی که تو ساکت ترین دوران زندگیمم
مثلا قبلنا خیلی راحت تر همه چی میگذشت
ازینکه آخرین راه حل یه آدم باشم متنفرم
ازینکه یکی یکیو ول میکنه بعد میاد دنبال من متنفر تر
ازینکه وقتی به روی کسی نمیارم و فکر میکنه احمقم از همه چی متنفر تر
این مدت بارها رها شدم
ولی دیگه برام مهم نبود
همشو تو سکوت گذروندم
از پس همش برومدم
دیگه ظاهر سازی آدما نمیتونه چیزیو تو دلم تکون بده
یه دختر سرد
همونقدر سرد که انگار هیچی وجود نداره
چند ماه مونده تا تجربه اون زندگی که آروم ترم کنه
فقط چند ماه ..
- ۰۰/۱۲/۰۳