ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

۱۴۰۰ ابتلا به تنهایی

جمعه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، ۰۲:۵۹ ب.ظ

یادمه لحظه سال تحویل ۱۴۰۰ از ته ته دلم ارزو کردم امسال زودتر بگذره 

الان اگر برگردم به گذشته باز هم همینو میخوام 

سال دیگه قراره اتفاقای مهمی بیفته 

قراره چیزای جدیدی شروع بشه 

اتفاقای جدیدی بیفته 

تجربه های جدیدی بشه 

برای ۱۴۰۱ ارزو میکنم درست پیش بره 

تند هم نه درست 

آرامش آرزو میکنم 

با کلی اتفاق که به مستقل شدنم کمک کنه

قراره کلی بزرگ تر و پخته تر بشم 

 

  • ۰۰/۱۱/۲۹
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.