آدم با دلشم میتونه ببینه مگه نه ؟
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۰، ۰۲:۱۵ ب.ظ
امروز موقع نوار قلب گرفتن از یکی از بیمارام متوجه شدم سینه راستشو بخاطر توده دراورده
داشتم به این فکر میکردم که زندگی بدون یکی از اعضای بدن چطور ممکنه پیش بره
خیلی یهویی بهم گفت خیلی ابروهات خوشگله
من از ذوق لبخند زدم
و برام این همه مهربونی یهویی عجیب بود وقتی غرق فکر راجب هزارتا چیز بودم
گذشت موقع رفتن به اتاق عمل گفت میبینی آخر عمری افتادم زیر دست دکترا
من چشم دوخته بودم به فر موهاش
و به چشماش نگاه میکردم
راستی امروزم یه خبر خوب رسید دعا کنید که بشه ...
اون یکی مریضمم بهم گفت تو خیلی با معرفتی
و باز هم ذوق ..
- ۰۰/۱۰/۲۰