ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

ضعف

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۱۷ ب.ظ

زندگی بین قشر ضعیف جامعه حس عجیبی داره 

زنی که تو سن کم ازدواج کرده 

بچه دار شده 

اعتیاد همسرش و زندان بودنش باعث جداییش بعد ۱۷ سال شده 

و کار کردنش الان 

بهم گفت میخواد اسم دختر دوم دخترشو بذاره تارا 

حس عجیبیه 

وقتی از حق و حقوق نداشتن زن ها حرف میزنیم اتفاقا این قشر بخاطر ضعف در نداشتن حامی مالی و اجتماعی ضعیف نام گذاشته میشه 

بهش اصرار میکنم حامی دخترش باشه برای درس خوندن 

سادگیش لهجش 

زندگی...

چیز عجیبیه 

فشار زیادی که متحمل میشن و معمولا حرفی ازشون زده نمیشه 

یه جا دو جا نیست 

امیدوارم شرایط بهتر بشه 

امیدوارم تارای قصشون لبخنداش از ته دل باشه و کمتر سختی بکشه 

 

  • ۰۰/۱۰/۱۳
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.