حرفی ندارم
اولین باری که روپوش سفید گرفتم برای بیمارستان ۴۰ هزار تومن بود الان شده ۳۰۰ هزار تومن
اولین باری که بلیط گرفتم برم دانشگاه ۲۰ هزار تومن بود الان ۱۰۰ هزارتومنه
گرون ترین پیتزایی که سال اول خوردم ۳۰ هزار تومن بود الان ۱۲۰ هزار تومنه
اولین باری که اسنپ گرفتیم از خوابگاه بریم دانشگاه ۵ هزار تومن بود الان ۳۵ هزار تومنه
آخرین باری که رفتم برا خوابگاه خرید کنم نون و سالاد اولویه و بستنی شد صدو ده هزار تومن
دیگه از لباس نمیگم
اینا ساده ترین چیزای ممکنه بود
تازه از قیمتای بیشتر هر سه چهارروز نگفتم
از نگاه کردن به چیزایی که دلم میخواستو خداتومن شده بود نگفتم
از خیلی چیزای دیگه ام نمیتونم بگم
ولی همه این اتفاقا توی سه سال اتفاق افتاد
خوشحالم که درسم تموم شد
و دیگه هیچوقت تو این فاکینگ شرایط قرار نیست برای تحصیل تو دانشگاه های تخمیشون خودمو تو همچین شرایطی قرار بدم
فقط اینارو نوشتم که یادم بمونه
روز به روز با یه سرعت وحشتناکی داره به سمت نابودی همه چی پیش میره که هیچ دلخوشی ای نذاشتن برامون
حالم بهم میخوره
ولی خب اشکال نداره اون چیزی که باید اتفاق بیفته میفته یه روزی
امیدوارم زنده باشمو خبرش بهم برسه ...
- ۰۰/۱۰/۱۱