ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

یلدا برای من

دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ق.ظ

قلبم 

قلبم 

قلبم 

شب یلدا مهرداد اجرا داره و من باز هم تهران نیستم 

واقعا قلبم مچاله میشه که شیفتمو نمیتونم باشم 

واقعا نمیدونم چرا باید این دلخوشیای کوچولو کوچولومو نداشته باشم 

خلاصه اگه تهرانید برید جای منم خوش بگذرونید 

پارسال زمستون بود که رفتم اجراشو دیدمو اشک بود که تو تاریکی سالن میریختم 

نوتاش عجیبن 

عجیب بوی زندگی میدن 

آه کلی دلم میخواد بیام ازین مدت و تجربه هامو اتفاقای سختش بگم 

اما به دفترم بسنده میکنم 

میام یه روزی میگم 

میام مینویسم ازش 

  • ۰۰/۰۹/۲۹
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.