تروما
يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۴۶ ق.ظ
تو نمیدونی که گردنت حکم نیکوتین سیگارو داره
نمیدونی که دلم میخواد تو گودی گردنت عمییق نفس بکشم
تو هیچی ازم نمیدونی
هیچی
حتی نمیدونی چند روز گذشته اشک ریختم دلم گرفته و نفسم بزور بالا اومده و حتی به اینکه خودمو بکشم فکر کردم
اره تو نبودی منو بغلت بگیری موهامو ناز کنی
نبودی بوسم کنی
اصن نمیدونم الان کجایی و داری چیکار میکنی
چون همش ازم فاصله گرفتی دور شدی دورتر شدی
و من هی بغضم گرفت
گریم گرفت
از دست اتفاقا و آدما
ولی خب ...
آخ نمیدونی این مدت چقدر نشستم جلوی تیربارون تروماهای گذشتم و دم نزدم
هیچی نگفتم
کجایی اخه چرا پیدا نمیشی
چرا نیستی
چرا نمیای پیشم
- ۰۰/۰۹/۲۸