ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

میدونم سخته ولی

جمعه, ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ب.ظ

چند وقت پیش یه چیزی خوندم 

اینکه یه بار یه فرشته ارزویی میره به یه نفر میگه هر ارزویی بکنی من براوردش میکنم اما به شرط اینکه دو برابرشو به همسایت بدم 

خلاصه طرف میره فکراشو میکنه برمیگرده میاد میگه که یه چشم منو کور کن 

دیروز که اون معلمو دیدم که داشت میگفت چرا کادر درمان افزایش حقوق داشتن دقیقا با تمام وجودم داشتم اون نوشته رو حس میکردم 

نمیدونم آدما کی میخوان بفهمن با بدبخت شدن بقیه خودشون قرار نیست خوشبخت بشن 

یاد همه روزایی افتادم که مامانم جونشو میذاشت کف دستش میرفت دقیقا تو بیمارستانی که هر شیفت انقدر کد میخورد و آدم میمرد که گاهی تعدادش از دستشون در میرفت 

یاد اینکه هر شیفت بخاطر چند لایه ماسک نفس نمیکشید 

آب نمیخورد 

بخاطر کاور دستشویی نمیرفت 

و مرگو جلوی چشمش هر لحظه میدید 

آقای معلمی که هوار میزدی چرا کادر درمان پول میگیرن 

به تو ملیارد ملیارد پول میدادن حاضر نبودی از ترس جونت از خونت بیای بیرون 

آقای معلم وقتی جسد همکار مامان منو از بیمارستان دراوردن ببرن بهشت زهرا و صدای ضجه میومد تو ور دل خونوادت صحیحو سالم نشسته بودی و حقوقتو که اتفاقا دقیقا اندازه همین کادر درمان بود میگرفتی 

آقای معلمی که یه نسل زیر دستته 

آقای معلم کسی از ما نیومد بگه چرا نشستی تو خونت و حقوقتو میگیری و حداقل نمیمیری 

آقای معلم عزیز مامان من یک ساله پول کرونایی نگرفته و اون درصد کم افزایش حقوقش جلوی تورم وحشتناک هیچ چیزی نیست 

آقای معلم مامان من برا پول جونشو نذاشت کف دستش بره منتی سر احدی نذاشت

آقای معلم دفعه دیگه که رفتی سر کلاس همون بچه ای که مامانشو باباشو عزیزاشو از دست داد بگو بهت یادآوری کنه الان ملیون ملیون پول مامانشو برنمیگردونه بغلش بگو بهت بگه درد داغش اروم نمیگیره با هیچی 

آقای معلم من هرروز این دو سال مردمو زنده شدم 

آقای معلم من حالم تو بیمارستان بخاطر دو شیفت دو شیفت ساعتها ماسک زدن بد شد و از هوش رفتم تو چند بار سر کلاس درس حالت بد شد؟ 

آقای معلم یاد بگیر تو دنیا همه چی پول نیست 

ما هممون داره بهمون ظلم میشه 

هممون داریم تو لجن دستوپا میزنیم 

هممون داریم زیر فشار اقتصادی جون میدیم 

آقای معلم دفعه دیگه که خواستی صداتو بندازی تو گلوت هوار بکشی اسم باعث بانیشو بیار نترس 

آقای معلم آدم باش 

آدم ...

  • ۰۰/۰۹/۲۶
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.