طوفان دیشب هم خوابید
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۰ ق.ظ
زندگی برای من دقیقا همین روزاییه که آفم و پیش مامان بابامم
دقیقا اون لحظه هایی که آهنگای اروم گذاشته بودمو داشتم سمبوسه درست میکردم
یا زل میزنم به حرکت مژه های مامانم
خطهای کنار چشمای روشن بابا
و فی فی رو یهو بلند میکنم محکم ماچش میکنمو میدوم دنبالش
زندگی دقیقا همین دیشب بود که اونقدر گریه کردم که صبح چشمام باز نمیشد
اصن تو آیینه گفتم دختر میدونی چند پقت بود اندازه باز نشدن چشمات بعد بیدار شدن عر نزده بودی؟
اخه کنکوری که بودم هر شب اوضاع این بود
اصن دیشبم یاد خریتا و حماقتام تو اون دوره افتاده بودم که کمک میکرد بیشتر به این عر زدنه پا بدم
ادبیات بیانم واقعا 😐😑😶
- ۰۰/۰۹/۱۱