ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

فقط ده هفته دیگه تا مرحله بعد

چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۱۴ ب.ظ

دیروز بهم گفت دیدی چه دانشگاه زود تموم شد 

ناخودآگاه گفتم کجا زود تموم شد 

همه چی مثل یه فیلم رو سرعت هزارایکس از جلوی چشمم گذشت

اتفاقا

آدما 

قضاوتا 

نامردیا 

حرفا 

حرفا

حرفا

منفعت طلبیا 

عوض شدنا 

آخ چیزی جز سنگینی جابجایی چند تن خاطره گه از دانشگاه تو ذهنم نبود 

من خاطره خوبی ازش نداشتم 

و همش پشیمونی که چرا چرا چرا همون اول نرفتم اونجایی که باید 

شاید اونجاام همین میشد اما حداقل این حجم از حسرت رو نداشتم 

دلم میگیره 

چشمامو میبندم 

به این هفته های باقی مونده فکر میکنم 

به اینکه تا جای ممکن سریع تر بگذره 

کلی دغدغه 

که لنگ یه شروعه 

از چی میترسی؟ هیچی 

چی میخوای ؟ همونی که باید 

میتونم مگه نه؟ نمیدونم دست توعه همه چی 

پاشو پاشو خودتو جمع کن 

  • ۰۰/۰۷/۲۱
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.