هی خودمو توجیه کنم تا جای فراموشی بپذیرمش
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۴۹ ب.ظ
صمیمی ترین دوستم قراره ازم دور بشه
بااینکه پیش اومده چندین ماه از هم دورباشیم اما امروز گریم گرفت
نمیدونم این حس دلتنگی چیه که دو دستی میچسبه یه ور دل ادمو هی قضیه رو میکشه و ته نمیاد
نمیدونم قبول کردن اینکه دیگه نیست موهامو ناز کنه خوابم ببره نیست براش اهنگ بذارم نیست تو خیابونا دستشو بگیرم و اینکه باید قبول کنم و بپذیرم گاهی نبودن ادما مساویه حال خوبشونه و باید این جای زندگی بپذیرم که قراره این اتفاق بیفته
این مدت اونقدر دلتنگی خرمو گرفت و از دوستام جدا شدم
که حس میکنم تنها موندم گوشه رینگ بی مربی بیکس
اما زندگی همینه دیگه
دور شدن و رها کردن و ساختن
- ۰۰/۰۵/۱۶