ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.

بایگانی

اگه بگن چرا ساکت مونده بودن چی داریم بگیم ؟

سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۰، ۰۲:۱۹ ب.ظ

آهای آیندگان 
شما که از طوفانی بیرون می جهید که ما را بلعیده است
وقتی از ضعف های ما حرف میزنید 
یادتان باشد از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید 
به یاد آورید که ما بیش از کفش هامان کشور عوض کردیم 
و میدان های جنگ را نومیدانه پشت سر گذاشتیم 
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود 
این را خوب میدانیم حتی نفرت از حقارت هم آدم را سنگدل میکند 
حتی خشم بر نابرابری هم صدا را خشن میکند 
آخ ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم خود نتوانستیم مهربان باشیم 
اما شما وقتی به روزی رسیدید که انسان یاور انسان بود درباره ما با رأفت داوری کنید

  • ۰۰/۰۴/۲۹
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.