ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.
و تو
از
هر آنچه
تاکنون
دیده بودم
زیباتری

بایگانی

نمیدونم ولی انگار

شنبه, ۵ تیر ۱۴۰۰، ۱۱:۳۴ ب.ظ

دلم میخواد تک تک آدمایی که دلتنگشونم بغل کنم و بوی گردنشونو عجیب بخاطر بسپارم 

کاش میشد حرف زد 

کاش میشد گفت دوستت دارم 

کاش میشد گفت دلم برات تنگ شده 

کاش میشد پیش کسایی که دوست داری موند و جزئی ترین حرکات معمولیشونو نگاه کرد 

کاش میشد چشم دوخت به مژه های گوشه پلکشون 

هوف 

این روزا خیلی دلتنگم 

پرم 

خالیم 

هستم

نیستم 

اما چیزی که قطعیه و دائمی دلتنگیمه 

من عجیب دلتنگم 

عجیب ..‌

دلم تنگ شده 

برا هممه چی 

برا همممه چیزایی که دیگه ندارم 

یا ادمایی که دیگه نیستن 

یا هستنو من ساکتم پیششون 

چشمامو میبندم بلکه یادم بره 

از خودم دلم گرفته 

دلم نمیخواد بغلش کنم انگار برای تنبیه فرستادمش تو اتاقش و درو روش بستم 

نمیدونم 

نمیدونی چقدر دلم شهرتو میخواد .‌.

  • ۰۰/۰۴/۰۵
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.