ازدواج
اگه بخوام صادق باشم باید بگم دوست دارم یه رینگ ساده نقره ای دستم بگیرم و بهت بگم باهام ازدواج کن
و به هیچ چیز جز اون حس خونواده داشتن کنارت فکر نکنم
اما احتمالا بهم بگی شرایطشو نداری
همون حرفی که من چند روز پیش به یکی گفتم و چند وقت قبلش به یکی دیگه
نمیدونم اما دلم میخواس بودی
با همه تناقضای توی ذهنم
با همه کنار نیومدنام با خیلی چیزای این آدمها و این خاک
فقط بودی
بودنت رو حس میکردم
تحمل ابراز علاقه کسایی که دوسشون ندارم و حسی بهشون ندارم سخته هرچقدر هم که باهام مهربون باشن هرچقدر قرار باشه حسشون واقعی باشه
گاهی به این فکر میکنم نکنه هراز چند گاهی میام میگم دوستت دارم توام همین حس رو داشته باشی ... نمیدونم
اما حس میکنم کنارت شوق زندگی رو حس کنم بااینکه دارم سعی میکنم یه تارای خانوم و منطقی باشم که درکت میکنه
واقعا درکت میکنم
اما ..
هر چی فکر میکنم دلم میخواد پیشم باشی
کاش میشد باشی
اینو از ته دلم میگم ..
- ۰۰/۰۳/۲۳