برا
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۴۲ ق.ظ
یه دلتنگی عجیب غریب برا ته کلاس نشستن و اسمی که تا یه ترم هیشکی ازم نمیدونست و ایده ای که هیشکی ازم نداشت
برا تو هیچکدوم از عکسا نبودن
برا شنیده نشدن دیده نشدن
برا کم تجربه پر از دردی که بغض داشت خفش میکرد
ولی اون لیمو شیرینو کامل میخورد تا تلخیشو یادگاری نگه داره ته گلوش
- ۹۹/۱۰/۲۸