با اینکه میدانم
پنجشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۳۸ ق.ظ
امشب شب دلگیری بود
با اینکه درس هایم ثبت شد
وقت خالی پیدا کردم
و هفته دیگر او را میبینم
اما دلگیر بود
با اینکه میدانم ادم دلخوشی های کوچکش را هیچ کجای جاده جا نمیگذارد
اما مدتهاست من خودم را جایی میان دلتنگی و مهربانی و نمیدانم هایم جا گذاشته ام
کنار بکشم ؟ پا پس بکشم ؟ نه من که ادم ماندن بودم
اما مترسک هم روزی با کلاغ ها دوست میشود .
دلگرفتگی مزمن
کلمه های بی سروته
من و دلخوشی آغوش
او و سکوت عمیقش
دیگر مدتی میشود حرف هارا در عمق چشم هایش جستجو میکنم
مدتهاست
مدتهاست که نگاهم را میدوزم به چشمانش
- ۹۹/۰۶/۲۰