منجمد شده در ذهنش
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۲۶ ق.ظ
امسال جای همه دوست های نداشته اش برای خودش هدیه میخرد
قید همه هیچوپوچ و شرایط و دنیا را میزند
گور پدر همه ی دنیا و محتویاتش
میرود در لاک خودش
انزوا انزوا انزوا
عجیب عجین شده در وجودش
چیزی باید باقی میماند برای زنده نگه داشتنش اما
اهمیت ، بی معنا ترین کلمه در خاطرش
و او که ساکن و بی حرکت در اقیانوس مشوش ذهنش غرق مانده
مانده در گلویش سکوت ها
اخ امان از سکوت ها
سکوت مگر قابل جمع بستن هم بود
نمیداند
خیلی چیزها نمیداند
و اشفته از نخواستنش برا دانستنش
همه چیز در اوی ۲۱ سال و ۱۱ ماه و نمیدانم چند روز زیرورو شده
عجیب زمان میگذرد
و او او
اویٍ قدم به قدم ، نزدیکٍ تاریخ عجیب ۲/۲ تولد ۲۲ سالگی دخترک درونش...
- ۹۹/۰۱/۲۳