نگاه توام از اشک شوق
تو شبیه یه رویایی ...
هرچقدر که زمان میگذره حس میکنم یه توهم شیرین ساخته ذهنمی تا بتونم ادامه بدم تا دردام یادم بره تا خودمو سفت بچسبم
من همیشه از بچگیم یه دنیای خیالی موازی داشتم
تو دنیام هر چی که دلم میخواست بود
بماند اغلب اوقات تو بچگیام مینشستم تو یه جعبه و حس میکردم موندم وسط یه اقیانوس بزرگ .. و همیشه سعی میکردم خودمو عروسکمو نجات بدم همیشه داشتم با سارا ،عروسکم حرف میزدم تا نترسه و نگران نباشه چون ما نجات پیدا میکنیم
برام عجیب بود چرا تو تصوراتم هیچوقت کسی مارو نجات نمیداد
همیشه خودم خودمونو نجات میدادم
احتمالا تو همون منجی جا مونده از فکرای بچگیمی
گذشته ... حالا من بزرگ شدم
کنارت یاد گرفتم صبور باشم هرچند نتونستم مث تو حواسم به همه دوروبریام باشه تا دلشون نگیره
شبیه تو وجود نداره اینو خودتم میدونی .. خوب میدونی چقدر مهربونی چقدر هوای بقیه رو داری
من نتونستم و گاهی نخاستم اندازه تو از خودم بگذرم کار سختیه هر کسی از پسش بر نمیاد تو خوب براومدی
مرسی بخاطر همه چی
دوستت دارم
تارا
- ۹۹/۰۱/۱۶