نیو لایف
همه این تغییرا از وقتی شروع شد که حس کردم اولویت آخر هم نیستم اره دقیقا وقتی که به خودم اومدم و دیدم نیستم
بودم اما حقیقت این بود که نبودم نامرئی شده بودم برا همه
نشستم با خودم دودوتاچارتا کردم و دیدم چقدر تو این مدت به خودم بد کردم وقتی داشتن ذره ذره اعتماد به نفس منو میگرفتن وقتی تحقیر میشدم وقتی هر حرفی میزدم بهم القا میشد اشتباه میکنم درست فکر نمیکنم سطحی نگرم و و و
برگشتم دیدم پشتم خالی خالیه و چیزی که اون لحظه اذیتم کرد این بود که خودم پشت خودمو خالی کرده بودم
اونجا بود که دلم برای خودم سوخت گفتم هی تو خودت پشت خودتو اگه داشتی الان این حجم از حس بدو جا نکرده بودن تو دلت
چند وقت پیش همه داروندارمو زیر اب دیدم اون لحظه خالی شده بودم از همه چی سست شده بودم انگار که یهو بدنم لمس بشه و نتونم حرکت کنم اون لحظه همه چیزمو باخته بودم ولی وقتی خودم کشیدمش بالا و محکم چسبیده بودمش تو بغلم و از شدت شوکه شدن حتی گریم نمیگرفت فهمیدم هیچی ارزش اینو نداره که من خودم خودمو بخاطرش اذیت کنم
بعد این همه مدت دارم به خودم حق زندگی میدم و دیگه هیچوقت هیچ کجای زندگیم اجازه نمیدم کسی خوردم کنه کوچیک یا بزرگ
برگردید بینید تو زندگیاتون چی بودید و با خودتون دیگه لااقل رو راس باشید
خودتون دیگه خودتونو گول نزنید
امضا تارا
- ۹۸/۰۵/۱۸
همین که یه جایی به خودمون میایم و میفهمیم که تباه شدیم و برای نجات خودمون از غرق شدن دست و پایی میزنیم شروع دوباره ی خوبی میشه که میتونه ما رو به اوج برگردونه....البته اگه پرش مناسبی داشته باشیم....