ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

نمیدانم که چرا انسان تا این حد باخوبی بیگانه است... وهمین درد مراسخت می آزارد

ابهام

آدما به اندازه حرف هایی که نمیزنن از هم دور میشن ...

بیا بریم همونجا که میترسیم .

هم آغوشی شان یک نبرد بود .

غریبانه زیست مان در پیله اندوه

من اگه خسته شبیه تن ایران بودم

ما روزهایی رو زندگی کردیم که قابل زیستن نبود

اما من در همان روز های سخت هم تو را دوست داشتم ...

آنچه ما زندگی می انگاشتیم ، اینجا مرگ بود .

دنیایی کوچک ، رویایی بزرگ

پس زخم هامان چه ؟

رها گشته در تنهایی خویش

و ما ، ساکنان گوشه غمگین عالم ..

سالها پیش جسمِ نیمه جونم میونِ دریا غرق شد،
دیگه هیچی یادم نیست.
و تو
از
هر آنچه
تاکنون
دیده بودم
زیباتری

بایگانی

دوسالگی

يكشنبه, ۹ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۴۹ ق.ظ

سال ۹۳ که هنوز وبلاگ نداشتم اما وبلاگ میخواندم روزی اتفاقی از وبلاگ نارین با وبلاگ دختری آشنا شدم که همسن و سال من بود درس میخواند مدرسه میرفت موهای دوستش را میبافت اما کنار همه این لحظه های به ظاهر معمولی و روزمره درد هم میکشید یادم بود لحظه خواندن نوشته هایش یکهو بغضم ترکید نه از روی ترحم نه از روی دلسوزی فقط حس میکردم چطور همه لحظه هایش را زندگی میکند 

آخرین چیزی که از او خواندم این بود که شنبه عمل داشت 

بعد هم یکهو گمش کردم نمیدانم چرا ادرسش را ننوشتم چرا دیگر در وبلاگ نارین پیدایش نکردم اما آن شنبه جایی گوشه ذهنم همیشه باقی ماند درست شبیه پایان باز فیلمی که عاشقانه دنبالش بودم بدون اینکه اسمی از آن در خاطرم باقی مانده باشد 

نمیدانم آن شنبه چطور گذشت 

نمیدانم الان دقیقا کجای این دنیاست و حالش دقیقا چطور میتواند باشد 

نمیدانم با ارزو و امیدواری من چیزی شبیه سرطان خون خوب میشود یا نه اما هنوز حسودیم میشود به اینکه لحظه لحظه از عمق جان زندگیش را حس میکرد و زندگی.


۱۲ دی ماه امسال که دو سال از نوشته هایم میگذرد و برمیگردم به همه این سالها میبینم چقدر آدم و اتفاق را در همین یک وجب وبلاگ حس کردم و دیدم و رفیق شدم میبینم لحظه های زندگی خودم و آدمهایی شبیه به من اما متفاوت ، چطور میگذرد ...

  • ۹۷/۱۰/۰۹

نظرات (۵)

دو سالگی وبتون مبارک.
زمان در گذر هست و برای کسی نخواهد ایستاد.

پاسخ:
ممنون 
حقیقتا
  • حامد سپهر
  • دوسالگی وبلاگت رو تبریک میگم و امیدوارم همیشه اینجا از شادیهات بنویسی
    منم متاسفانه چند سال پیش یه دوست وبلاگی رو گم کردم و دیگه هم پیداش نکردم اصلا نمیدونم الان مینوسه یا نه ولی حیف:(
    پاسخ:
    ممنونم
    هوم ...
  • خانوم میم!
  • پست های قبلت حذف میکنی؟
    آخه تو آرشیوت نیس :) 
    پاسخ:
    نه فقط گاهی عدم نمایش
    شاید یک روزی وبلاگتو بخونه
    امیدوارم حالش خوب باشه:)
    پاسخ:
    هوم
    تولد تولد 
    تولدبلاگت مبارک. ایشالا که هرروز بیشتر و پربارتر ادامه بدی😊
    پاسخ:
    مرسی پرنیان جان من 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">